بسم الله سلام بعضی وقتها در برخی از جملات که دقیق میشویم میبینیم که علیرغم ظاهر منطقی
و درستی که دارند، چه معنای وحشتناکی را در خود دارند و با خود حمل میکنند. گاهی
اوقات به این فکر میکنم که خوب است ما هم مانند خیلی از جاهای مهم یا خیلی مغازههایی
که اشیای گرانقیمتی در خود دارند، جلوی درب ورودی مغزمان یک گیت امنیتی نصب کنیم و
هر جمله و هر استدلالی را در آن راه ندهیم. جملهای که امروز خواندم و از این جنس جملات خیلی خطرناک بود این بود: جریان رقیب در دو، سه سال اخیر یعنی سالهای 92 و 94 شکستهای پی در پی را
متحمل شده است و طبیعتاً این جریان برای جبران مافات حملات گستردهتری را متوجه
دولت تدبیر و امید میکند. در نگاه اول احساس میکنیم که با یک
سیاستمدار شش دانگ و حواس جمع طرف هستیم که در حال ارائه بحثی عمیقا کارشناسی شده
است، اما وقتی در معنای جمله و خصوصا قید جمله دقت میکنیم میفهمیم که با چه جمله
خطرناکی روبهرو هستیم و کسی که این جمله را میگوید، اگر به آن باور هم داشته
باشد تا چه اندازهای میتواند خطرناک باشد. جملهای که خطر آن را میتوان با خطر
گروههای تروریستی احرار الشام و جبههالنصره مقایسه کرد! یعنی چه طبیعی است؟! یعنی از نظر سیاستمداران «اسلامی» و «ایرانی» ما، اینکه
اگر گروهی در انتخابات شکست بخورد، طبیعی است که تمام تلاش خود را برای حمله به
جناح مقابل به کار بندند؟ این است معنای سیاست ما عین دیانت ما؟ من کاری به صحت و سقم این جمله ندارم اما با به کار بردن این قید، مشکل دارم.
این قید خطرناکی است. طبیعی شدن، کلا چیز خطرناکی است. نباید خیلی از چیزها برای
ما طبیعی شود. طبیعی شدن و معمولی شدن، بعضی چیزها خوب نیست. بعضی چیزها باید
همیشه خطرناک و زشت بمانند و برخی چیزها هم نباید هیچ وقت طراوت و تازگی و زیباییشان
را از دست بدهند. خدا کند طبیعی نشویم! ......................
پ.ن. بعد از مدتها به اینجا برگشتهام؛ امیدوارم به «طبیعی شدن» ننوشتن در اینجا
خاتمه داده باشم!
- برچسب ها:طبیعی ،طبیعی نشویم ،سیاست ما عین دیانت ما ،